از باران پرسیدند عشق یعنی چه؟
گفت:عشق یعنی وقتی میباری او در حال تماشای تو باشد
و وقتی نمییاری او در انتظار تو باشد
***
از کویر پرسیدند عشق یعنی چه؟
گفت:عشق یعنی او در هر زمان تو را بخواهد چه در گرمای روز و چه در سرمای شب
از باد پرسیدند عشق یعنی چه؟
گفت:عشق یعنی او برای بودن با تو حاضر به حرکت در هر زمان باشد
***
از دریا پرسیدند عشق یعنی چه؟
گفت:عشق یعنی هر چقدر هم طوفانی باشی باز هم او برای دیدنت لحظه شماری کند
***
از آتش پرسیدند عشق یعنی چه؟
گفت:عشق یعنی او حتی در حال سوختن هم گرمایت را تحمل کند
***
از کوه پرسیدند عشق یعنی چه؟
گفت:عشق یعنی او برای بودن با تو همه ی سختی را تحمل کند
***
از انسان پرسیدند عشق یعنی چه؟
گفت:یعنی انتظار و انتظار،یعنی سوختن در فراغ یار
امضا:دهکده ما
خدایاا
باز هم تو را میخوانم با همان صدای همیشگی
باز هم همان درخواست های همیشگی
با همان لحن ساده و صمیمی
خدایاا
تو را میخوانم
برای یک سری آرزو های تمام نشدنی
آرزوهایی که شاید نبودنش یاد تو را از دل ها ببرد
خدای من
خودت میدانی چه میخواهم اما باز هم به بهانه نزدیک شدن به تو
به بهانه صحبت با تو
به بهانه از دست ندادن فرصت بودن با تو
آرزوهایم را به زبان می آورم
خدای بزرگ من
به اندازه عظمت دریاهایت مرا ببخش
ببخش برای گناهانی که مرا در مقابلت شرمنده کرده است
خداوندا
اگر تورا از یاد بردم مرا از یاد نبر
چراکه اگر تو هم مرا از یاد ببری دگر هیچ نخواهم داشت
خداوندا
به مقدار رحمتت برکت را در زندگی هایمان سرازیر کن
خداوندا
زیباترین عشق ها را به ما هدیه ده
خداوندا
گفتنی ها را به زبان آوردم
ناگفتنی ها را دگر خود دریاب.